آتیلا جانآتیلا جان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه سن داره

ღ آتیلا جون ... ღ

نوشتن این وبلاگ از اولین نشانه های وجودت در دنیایمان آغاز شد

روزهای مادرانه 3(ماه نهم)

1391/11/27 13:48
5,226 بازدید
اشتراک گذاری

هفته ی سی و هفت:

آتیلای عزیزم امروز میخوام واست از خدا بگم...

خدایی که هیچکس نشناختش...

خدایی که تنها بود و هست...

خدایی که بازیچه شده دست همون مخلوق برتر،همون اشرف...

حالا ازت می خوام گوش کنی...

هر کسی دو تاست و خدا بود و چگونه میتوانست باشد؟

هر کسی به اندازه ای که احساسش کنند هست و خدا کسی که احساسش کند نداشت...

عظمت ها همواره در جستو جوی چشمیست که او را ببینند...

خوبی ها نگرانند تا اورا بفهمند...

و زیبایی ها تشنه ی دلی که به او عشق ورزد...

قدرت نیازمند کسی که در برابرش رام گردد و

غرور در جست وجوی غروریست که او را بشکند...

و خدا عظیم بود،خوب و زیبا و به اقتدارو مغرور.

اما کسی را نداشت...

و خدا آفریدگار بود پس آفرید...

زمین را گسترد ، آسمان ها را بر کشید ...

و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود...

خدا تنها بود...

و خدا سرشار بود از حرفهایی برای نگفتن،حرف هایی بزرگ و ماورایی...

و سرمایه ی هر کس به اندازه ی حرف هایست که برای نگفتن دارد...

و خدا برای نگفتن حرفهای بسیار داشت و تنهایی ، تنها مخاطب حرفهایش بود...

و باز هم خدا بود و تنهایی و جز خدا هیچ نبود.

در نبودن نتوان بود...

در نبودن نتوانستن بود...

و بازهم خدا تنها بود.

تنها بود و هست...

او تا ابد تنها خواهد ماند...

و بازهم هبوط در تنهاییست...

عزیز ترینم برای شناخت خدا به هیچ کس و هیچ چیز رجوع نکن...

جز ذهن انسانیت...

خدا رو با دین اشتباه نگیر...

خوب فکر کن ، درست استنباط کن ، خدا رو نه از نماز بخواه نه از روزه و زکات...

خدا نه دیدنیست...

نه دست یافتنی...

خدا چیزی نیست جز ذهن آدمی...

اگر خوب بیاندیشی ...

اگر به گمراهی نپیچی ...

اگه بخوای خدا رو ، پس میفهمیش.

وگرنه نه خدایی هست...

نه بهشت و جهنمی...

 و نه روز حسابی...

اسیر ذهن های آشفته نشو که تو را به گمراهی خواهند کشید...

و از دو دسته از افراد اجتناب کن ...

یک ، کسانی که رو به شیطان آوردند و مفهوم خدا رو گم کردن...

دو ، کسانی که اسم خدا دائم ورد زبانشون شده و آنها هم مفهوم خدا رو گم کردن...

از همون خدایی که من فهمیدمش و میپرستمش...

چه درست و چه غلط ، بارها و بارها بابت تمام نعمت هاش شکر گزارم...

ازش میخوام سایه اش رو از سر منو خانواده ام کم نکنه...

خدایا در راه شناخت تو اگر راه درست را انتخاب کردم ، یاری ام ده و دستم را بگیر...

اگر نه ، باز هم یاریم ده ، راه درست را نشانم بده و از گمراهی نجاتم ده...

خدایا...

niniweblog.com فسقلی تو این هفته:

فسقلی تو این هفته کلی شیرین شده:

بای بای میکنه.

وقتی موزیک پخش میشه دست میزنه...

میتونه از حالت خوابیده به حالت نشسته تغییر شکل بده...

وقتی عطسه میکنه میخنده...

از خمیازه کشیدن کس دیگه ای خندش میگیره...

از جایی بگیره میتونه وایسته ، البته آقا یه کم تنبل تشریف دارن زود بغل می خوان...

خلاصه کلی جیگلشو خوردم...

دوستت دارم از اولین نفسهای حضرت آدم تا آخرین نفسهای آخرین آدم...

 مال منی...

"مشاهده ی تصاویر جدید در ادامه ی مطلب"


هفته ی سی و شش:

سلام عزیز دلم:

امشب خیلی دلتنگم...

خیلی رو چطوری باید بنویسم که "خیلی" خونده بشه...

الان که این دست نوشته ها رو میخونی مطمئنا معنی حرفم رو میفهمی ...

چرا بعضی از آدم ها دوست دارن از خودشون بیزارت کنن؟!

چرا ذهن بعضي از آدمها اينقدر محدوده...

چرا قبل از این که حرفی بزنی روت قضاوت میکنن و ...؟!

چرا کسایی که حتی نمیشناسیشون میتونن دوست داشته باشن ، ولی اونایی که ازشون انتظار

محبت داری،...؟!

شاید انتظار از این جور آدمها بیخود باشه...؟!

شاید رفتار خودت اشتباه تر از همه ی این ها باشه؟!

شايد بعضي از آدم هارو فقط بايد با خودشون مقايسه كرد...

وبيشتر از خودشون ازشون انتظار نداشت...ابلهشاید دنیا اصلا به پاکی دل تو نباشه...

شايد بهتره فقط ساده خنديد و ساده گذشت...

وشاید...

شاید...

شاید...

امیدوارم و از خدا میخوام که هیچ وقت جایی واسه این طور آدمها تو زندگیت نباشه...

و منی که...

از این دنیا فقط دو چیز میخوام...

"تو"

و

"پدرت"

از تو و پدرت هم فقط یه چیز میخوام...

"عشق..."

دوستتون دارم خیلی...

نمی دونم خیلی رو باید چطور بنویسم که "خیلی" خونده بشه...؟!قلب

niniweblog.com فسقلي تو اين هفته:

 عزيزم بزور خودشو پرت ميكنه بغل ...

بازيه آتيلا اومدم بخورمت ذوق و شوق بيشتري پيدا كرده ...

بيسكويت رولي و پفك كرانچي پنيري از تنقلات مورد علاقه ي فسقلي هستش ...

البته مصرف پفك كرانچي بنابه دلايل بهداشتي از طرف مامان و بابا تا اطلاع ثانوي منع شده .

اتفاق نه بد نه خوب :

تو اين هفته يه شب كه خواب بوديم و عقربه هاي ساعت تقريبا ساعت ٣ بامداد رونشون ميداد

 فسقلي از خواب بيدار شد و مني كه طبق معمول با كوچكترين صداي شازده خودم رو تو

 اتاق آقا پيدا ميكنم بعد شير دادن ، نوبت رسيد به نوازشهاي مادرانه كه كوچولو چشمهاشو خواب بگيره...

در همين حين يك لحظه دنيا رو سرم خراب شد... تعجب

زير دستم، پشت گوش عزيزم يه چيزي داشت ليز ميخورد،با صدايي لرزون و چشمهاي گريون رفتم سراغ شوهري ...گریه

بعد يه معاينه ي ديگه از طرف جناب تشخيص واسه خاطر دل مادري كه داشت از غصه دق ميكرد، اين بود

كه نگران نباش  ،چيزي نيست ، همه بچه ها از اينا دارن ولي واسه اين كه خيالت راحت بشه فردا

ميبريمش دكتر تا از دهن اونم بشنوي ...از خود راضی

"فردا..." گفتنش راحته!!!؟

 واسه منه دلنگران فردا يعني هزار و سيصد سال بعد... منتظر 

 خدايا بلاخره فردا شد...شكرت...

از خونه در اومديم بيرون و يك راست رفتيم مطب دكتر آتيلا

خانوم منشي: امروز پنجشنبه هستش آقاي دكتر نيستن، لطف كنين شنبه تشريف بيارين...عصبانی

 آخه خدايا كي به اين آقايون دكتر گفته پنجشنبه ها كسي بهشون احتياج نداره...؟!

 خلاصه بعد كلي اين ور و اون ور رفتن مجبور شديم بريم پيش يه دكتر عمومي ...

تشخيص: خانوم اين غده ي لنفاویه و هيچ نگراني اي هم نداره همون طور كه در اومده از بين ميره...

شما ميشيني اين بچه رو انگولك ميكني...؟!

خدايا شكرت با شنيدن اين جمله حداقل ميتونم تا شنبه صبر كنم... اوه

شنبه: ساعت ١٥:١٥

 مطب پزشك فوق تخصص كودكان تشویق

بعد نيم ساعت انتظار ،منتظر خبر خوب و سالم بودن عزيزم رو از دهن آقاي دكتر مورد اعتماد هم شنيدم

تشخيص ايشون هم همان بود،غده ی بی خطر لنفاوینیشخندهورا

 خدايا صد هزار مرتبه شكرت... خدايا به هيچ پدر و مادري درد و ناخوشي فرزندشون رو نشون نده كه

خيلي اما خيلي سخته... و باز هم خدايا شكرت...فرشته

عاشکیم..

 

"مشاهده ی تصاویر در ادامه ی مطلب"


 

ورم غده لنفاوی  

 ورم غدد لنفاوی ممکن است چیز وحشتناکی به‌نظر می‌آید، اما این آرایشی از لشکریان مدافع بدن است. بیش از ۵۰۰ غدد لنفاوی در سراسر بدن وجود دارد. این غدد مکانی برای تجمع گویچه‌های سفید خون هستند که توسط دستگاه ایمنی و برای مبارزه با عفونت ساخته می‌شوند. وقتی تعداد این گویچه‌ها برای دفاع در برابر تهاجم باکتری‌ها زیاد شوند، غدد لنفاوی متورم می‌گردند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز   ،   غدد لنفاوی همچنین بخشی از دستگاه زهکشی بدن است که ضایعات حاصل از جنگ با عفونت را جمع می‌کنند. غدد کوچک‌تر پراکنده در بدن به تعداد گره‌های لنفی بزرگ‌تر می‌ریزند که در چند نقطه تجمع یافته‌اند، از جمله در زیر بغل، کشالهٔ ران و کنار آرواره‌ها. گاهی این گره‌ها در پاسخ به عفونت در ناحیه‌ای دورتر متورم می‌شوند. مثلاً عفونت شست پا ممکن است به ورم غدد لنفاوی کشالهٔ ران منجر شود. یک غده لنفاوی طبیعی توده‌ای نرم، لاستیکی، و متحرک با قطر کمتر از ۷ میلی‌متر است. وقتی این غده متورم شود، بزرگ، سخت و حساس می‌شود. غدد لنفاوی گردن بیشتر متورم می‌شوند که معمولاً پاسخی به سرماخوردگی یا عفونت دستگاه تنفس فوقانی است. بیش از ۳۰ درصد غدد لنفاوی بدن در بالای استخوان چنبر و در ناحیهٔ گردن و گلو هستند. ورم غدد لنفاوی گردن ممکن است نشانهٔ گلو درد ویروسی یا باکتریائی هم باشد. عفونت سینوس‌ها، گوش یا پوست و نیز گرفتاری‌های دندان هم این غدد را متورم می‌کنند. و مهم‌تر از همه، تورم غدد لنفاوی می‌تواند نشانهٔ بیماری‌هائی مثل مونونوکلئوز، سل، سیفلیس، و بعضی انواع سرطان، مثل بیماری هوجکین باشد. - درمان ورم غدد لنفاوی چون تورم غدد ناشی از یک عفونت است، درمان آن نیز درمان بیماری اصلی است. آنها را گرم کنید. برای کاهش درد غدد لنفاوی متورم در طی درمان عفونت، حوله‌ای گرم را چهار بار در روز و هر بار به‌مدت ۱۵ دقیقه روی آنها بگذارید. گلو درد استرپتوکوکی را درمان کنید. درمان گلو درد استرپتوکوکی بسیار مهم است، چون در غیر این صورت، ممکن است باعث تب روماتیسمی شود که آسیب شدید به قلب می‌رساند. به‌همین دلیل، اگر تورم غدد لنفاوی با گلو درد همراه است، باید حتماً نزد پزشک بروید تا او نمونهٔ برداشته شده از گلوی شما را برای کشت به آزمایشگاه بفرستد. اگر نتیجهٔ کشت وجود استرپتوکوک را نشان دهد، آنتی‌بیوتیک مناسب برای درمان آن تجویز می‌کند. محل عفونت را بیابید. عفونت‌های پوست سر، شقیقه، و صورت و نیز عفونت‌های سینوس و گوش باعث تورم غدد لنفاوی می‌شوند. پزشک همهٔ اینها را معاینه کرده و در صورت یافتن عفونت، با آنتی‌بیوتیک مناسب آن را درمان می‌کند. آزمایش کنید. اگر پیدا کردن علت تورم غدد لنفاوی مشکل باشد، پزشک ممکن است چندین بار شما را معاینه و آزمایش کند. گاهی علاوه بر آزمایش خون، یا پرتونگاری، نمونه‌ای از بافت درون غده لنفاوی را با روش و سوزن مخصوص برداشته و آزمایش می‌کند. در بسیاری موارد، این کار کوتاه‌ترین و دقیق‌ترین روش تشخیص است. پزشک پوست را بی‌حس کرده و با وارد کردن سوزنی در یک غده لنفی کمی از محتویات درون آن را بیرون می‌کشد و به آزمایشگاه می‌فرستد. بیشتر مراقب غدد لنفاوی باشید. پزشک برای تشخیص علت تورم ممکن است از پرتونگاری کمک بگیرد. یا با عمل جراحی یک غده را بردارد. در ناخوشایندترین موارد، که وجود بدخیمی در دستگاه لنفاوی است، پزشک بیماری را با داروهای ضد سرطان درمان می‌کند.  - چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟ - ورم غده لنفاوی دو هفته پس از خوب شدن عفونت هنوز وجود دارد. - غدد لنفاوی تمام بدن ورم کرده‌اند. - بدون سرماخوردگی، عفونت سینوس، گوش یا دستگاه تنفس فوقانی غدد لنفاوی ورم کرده‌اند. - غدد لنفاوی بزرگ و سفت هستند و حرکت نمی‌کنند. - همراه با ورم غدد لنفاوی گردن، تب، اشکال در بلع، گلو درد مزمن، یا اشکال تنفس وجود دارد، مخصوصاً اگر سیگار می‌کشید یا الکل مصرف کرد‌ه‌اید. - یکی از غده‌های لنفاوی گردن بزرگ‌تر از سایر غدد شده است.


هفته ی سی و چهار:

آتیلای عزیز تر از جونم...

امیدم، چشم و چراغم...

همه بود ونبودم ...

کاش بفهمی چقدر دوست دارم ولی این غیر ممکنه می دونم...

همون طور که شاپرک ها نمی تونن دشت آبی آسمون رو از یاد ببرن،منم چشمهای زیبات رو نمیتونم

فراموش کنم،تصویر زیبات نه تنها در ذهنم بلکه تو قلبم جای داره.

ای کاش بدونی قصر آرزوهام رو تو ساحل چشمات ساختم تا قلب مهربونت مداوایی باشه برای عشق

پاک و مقدسم.

همون عشقی که مادر صدایم زد...

niniweblog.comفسقلی تو این هفته:

مهم ترین اتفاق این هفته مروارید کوچولویی بود که تو خونه خاله شادی رویت شد و مهمونی شام بابا

جون بابت این اتفاق خوب که از چند هفته پیش منتظرش بودیم...

کاش مهمون نمیومد بقیه مطلب رو مینوشتم...یول

عمو وعمه ی آتیلا دارن میان...وقت تمام

تا بعد....بای بای

آرین جون (پسر خاله آتیلا کوچولو)

دوتا فسقلی...

 

"مشاهده ی تصاویر در ادامه ی مطلب"


هفته ی سی و سه:

سلا م به عشق نابم

سلام به تنها آرزوی زندگیم

امشب می خوام برات نامه ی عاشقونه بنویسم،پس گوش کن...

ستاره ی خوشبختی من : از وقتی اومدی تو دلم ،به دنیا یه جور دیگه نگاه میکنم...

همه ی زیبایی دنیا برام بی اهمیت شده،تنها زیبایی واقعی رو تو چشمهای صادق و نگاه های معصومانه ی تو میبینم.

هر موقع یاد توام دنیا برام با نور چشمات روشن میشه ولی خدا اون روز و نیاره که منو یک لحظه از وجود 

نازنینت محروم کنه،که دنیا برام به برزخی و تیره تار تبدیل میشه.

عزیز تر از جانم:در هر زمان و در هر حالتی حتی اگه روحی سرگردان و یا جسمی خسته از جور تو داشته

باشم.

تا همیشه دوستت دارم و عاشقونه میپرستمت...

 niniweblog.comفسقلی تو این هفته:

وقتی میره بیرون میگه در در

دالی موشه که بازی میکنه خودش پتو رو از رو صورتش بر میداره

مسافت طولانی تری رو نسبت به قبل به طور سینه خیز طی میکنه

علاقش به تماشای تلوزیون بیشتر شده

همیشه در حال حرف زدنه...

وقتی سرفه میکنم به تقلید از من سرفه میکنه... قبونش میشم

خودم تنهایی...قلب

بهترین بهونه... 

::مشاهده ی تصویر در ادامه ی مطلب::

niniweblog.com

هفته ی سی وسه:

جیگلتو

niniweblog.com

عسیسم

niniweblog.com

نازنینم

niniweblog.com

فدای چشات

niniweblog.com

فدای خندت

niniweblog.com

مال منی

niniweblog.com

ای جونم

niniweblog.com

فدای خندت مامانی

niniweblog.com

 هفته یسی و چهار:

دوست دارم

niniweblog.com

بووووووووووووووووس

niniweblog.com

کشته مردتم...

niniweblog.com

پیشی کوشولو...

niniweblog.com

وای وای وایییییییییییی

niniweblog.com

هفته ی سی و شش"

دست حاج آقا...

niniweblog.com

بازم دنت...

niniweblog.com

عشق من...

niniweblog.com

دوست دارم...

niniweblog.com

عشق ابدی...

niniweblog.com

فدای چشماتم...

niniweblog.com

جیگلتو...

niniweblog.com

جونم...

niniweblog.com

می می هاتو خوردم...

niniweblog.com

جیگیلی من...

niniweblog.com

تو چقدر جو جه ای ماما...

niniweblog.com

هفته ی سی و هفت:

دوست دارم...

niniweblog.com

آخه مامان جوون چرا این کارا رو با من میکنی اخه...

niniweblog.com

خوردمت...

niniweblog.com

عروسکم...

niniweblog.com

آخه گوشیه مامان خوردن داره....؟

niniweblog.com

بببله....؟؟؟

niniweblog.com

ههیییی واییی من...

niniweblog.com

اومدی پیشم...

niniweblog.com

نور چشمم...

niniweblog.com

پسندها (1)

نظرات (33)

پری
18 دی 91 13:10
سلام دوست گلم: ادرس وبمو برات گذاشتم دوس دارم سایتمونم ببینی ادرس اونم برات میذارم! www.nikpak.com
مامان یاسمن ومحمد پارسا
18 دی 91 16:01
فدای خنده های این پسر نازی عزیزم مامانی خدا این عشق زیبا را برات همیشه نگه داره و در پناه خدا همواره سالم و سلامت باشه
مامان امیر
18 دی 91 20:10
ای جااااااااااااااااااااان خالهماشاا.. پسملی بزرگ شده این وروجکها همه دنیای ما هستن خدا همشونو حفظ کنه الهی آمین از اینجا روی ماه هر دوتونو میوسم این بوس از طرف من و امیر کوچولو
بابای مهرسا
18 دی 91 23:53
نی نی کوچولوی شما هزار ماشالله خیلی خیلی نازه امیدوارم همیشه لبتون خندون باشه
مامان رقیه
19 دی 91 22:07
ای جونم چقد ملوسه این اقا پسر
چقد خوشم اومد از این تپش قلب


ممنون مامان رقيه جون
ميسي كه اومدي پيشمون
بوس
بوس
بوس
ماماني اميرعلي جون
20 دی 91 17:46
سلام عزيزم وبلاگ قشنگي دارين ممنون از اينكه به ما سر زدين
مامان حسنا
20 دی 91 22:19
سلام شیما جون ممنون که اومدی به وب دخترم. هزار ماشالا گل پسرت خیلی نانازه عزیزم خوشحال میشم باهم دوست بشیم با اجازه لینکتون میکنم شماهم لینکم کن
فاطيما
21 دی 91 0:21
سلام عزيزم..
اي جااااااااااان چه ني ني نازي دارين..البته آقاييه واسه خودش..
اسپند دود كنين براش خيـــــلي ماهه


ممنونم عزيزم لطف دارين
عزيزت رة از طرف من يه بوس خوشمزه بكنش
بوس
شیما مامان درینا
21 دی 91 8:25
سلام دوست خوبم . آتیلای عزیزم چه قدر خوشگل و بامزس خدا حفظش کنه چه چشمایی هم داره وروجک براش اسپند دود کن حتماً از اینکه دوست هم اسم خودم پیدا کردم خیلی خوشحالم که انقدر قشنگ و با احساس مینویسه . با اجازه لینکتون میکنم عزیزم


سلام مامان شيما
منم خيلي خوشحال شدم شما رو پيدا كردم
بوس بوس بوس
از طرف من و آتيلا
خاله شبنم مامان اهورا
21 دی 91 13:20
سلام شیما جونم گل پسر خوبه من که عاشق چشمهاشم هزاز ماشاالله چه ناز میخنده بوسییییییییییییی نفسم اسفند یادت نره واسش


سلام مامان شبنم جون
ميسي گلم خيلي خيلي لطف داري
من و آتيلا خيلي دوستون داريم
بوس
ماماني اميرعلي جون
21 دی 91 15:55
سلام عزيزم اي جووووووووووونم چه عكسهاي نازي ماشاالله
بااجازه ميخوام لينكتون كنم


ممنون مامان جون
لطف دارين
خياي خوشحالم كردين تومدين پيشمون
مامانی کسرا
24 دی 91 20:33
ماشالله خیلی خیلی نازه بوس
مامان بهداد
25 دی 91 20:22
فقط میتونم بگم هزار ما شاالله. چقدر چشماش زیباست. ایشالا چشمهای زیباش همیشه زیباییهای این دنیا رو ببینه.


ممنون مامان جون با چشماي زيباتون نگاه ميكنيد
و دوباره ممنون از دعاي قشنگتون
مامان حمید کوچولو
26 دی 91 3:14
قربون اون چشای خوشگل ..کلاه خوشگل وتیپ دخترکشت بشم


خدا نکنه خاله جون
شما لطف دارین
اینجوری میگین من خجالت میکشماااااااااااا!
خیلی خیلی دوستون دارم
بوووووووووووووووووووووووووس
سیب سرخ کوچولو
27 دی 91 16:18
عزییییییییییییییییییییزمم.فدای اون چشمای مهربونت بشه خاله.عاشق اون عکسشم که انگشتر عقیق زدهآتیلای نازم دوست دارم.شیما جونم خدا برات حفظش کنه


سلام عزیزم
ممنون گلم لطف داری خیلی
خدا سیب کوچولو رو حفظ کنه
میبوسمتون
مامان حمید کوچولو
27 دی 91 22:31
وایییییییییییی .قربونش .چه موهایی چه چشایی.ماشالا مامانی اسفند براش دودکن


سلام مامانی
میسی از این همه لطفت...
ممنون که با نگاهای مهربونت میای پیشمون...
مامان حمید کوچولو
27 دی 91 22:32
راستی اون انگشترت منو کشته
نی نی باربد ومامان ندا
1 بهمن 91 3:23
ماشااله چه گل پسر خوشگلی .شیما جون حتما واسش اسفند دود کن.اینم یه بوس از طرف من


ماماني با چشمهاي خوشگلت نگاه ميكني...
از باربد عزيزم خوشگل تر كه نيست...
ميبوسمتون
بوووووووس
مامان حسنا
1 بهمن 91 9:10
الهی من قربون این فسقلی و مامانش برم



خدا نكنه عزيز دلم
ترو خدا از اين حرفها نزن
خدا حسنا خانوم عزيز و مادر خانومي مهربون و بابا جون رو حفظ كنه
صد ها سال...
از روي ماهتون ميبوسم
بوووووووس
hamid koocholo
1 بهمن 91 12:03
azizam.matni ke neveshte bodi khaili beja va mofid bood.

dar zemn uon mobail ro az uon vorojak begir.nazar dahanesh bokone


ممنون گلم
چشم حتما
اگه گوش به حرفم بده
از روي ماه حميد كوچولو عسل خودم
بووووووووس
مامان کورش
2 بهمن 91 3:14
اتیلا جون خاله فدات بشه انقدر شما ناز و خوشملی شیما جون خدارو شکر که مشکل خاصی نبوده ایشالله هیچ بچه ای مریض نشه میدونم چقدر اذیت شدی تا دکتر بگه مشکلی نیست این بوسها از طرف کورش به اتیلا جون

ممنون عزيز
آره خيلي كلي فكرهاي بد بد كردم
خدارو شكر كه چيزي نبود
خدا همه ني ني هامون رو حفظ كنه
بووووووس واسه مامان مهربون و كوروش عسلي
مامان امیــــــــرعلی(پســـــرک شیطـــون)
2 بهمن 91 15:20
عزیز دلم عکس های خیـــــــــــلی نازه ... دوستت دارم عزیز دلم ... مامانی ممنون از کامنت زیبات ...
عموی محیط بان
3 بهمن 91 14:06
سلام به مامانی وبابایی نی نی ناز و مهربون من عموی محیط بانم شمارو دعوت میکنم به طرح بزرگ"هر کودک یک درخت"به مناسبت هفته منابع طبیعی و روزدرختکاری15اسفند منتظرتونماگه به سلامتی فرزندمون اهمیت می دیم پس بیایم تا حد توانمون نه بیشترء در حفظ طبیعت کوشا باشیم باید بدونیم که.کودکان آسیب پذیرترین گروه سنی به آلودگی هوایند. لطفا در اطلاع رسانی شریک باشید
مامان امیر حسین
3 بهمن 91 23:19
جون جون جون عشق منه این اقایه ناززززز
الهی خاله دورش بگرده چه پسر نازی تو ماشالله خاله کم کم داری بزرگ میشی مرد میشیااااااااااا


ميسي خاله جون مهربون
خيلي خوشحال شديم اومدين پيشمون...
بوووووووووس
hamid koocholo
4 بهمن 91 22:56
مامان نازنین جون
7 بهمن 91 23:04
سلام
ماشا..اا..چه گل پسره شیرینی ایشا..همیشه سایتون رو سرش باشه..دلتون هم همیشه گرم باشه..خوش اومدین به وبلاگمون..این قلبا همون تپشه واسه جیگر این وبلاگاتیلا جون
این گلها هم واسه مامان شیما


قربون دل مهربونت عزیز دلم
مرسی بابت دعای قشنگ و خالصانت...
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
8 بهمن 91 2:17
خدا حفظش کنه ماشاا... خدا حفظش کنه


ممنون عزيز دلم
همچنين....
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
8 بهمن 91 2:20
عزیزم بعضی جاها خیلی ریز نوشتی به زحمت خونده میشه فکر ما هم باش که تو تاریکی داریم میخونیم از ترس اینکه بچه ها بیدار نشن


اي جونم
به روي چشم
حتما
در ضمن ممنون كه وقت ميزاري و مطالب رو ميخوني و فقط به عكسها افاقه نميكني...
بووووووس
مامان راضیه
8 بهمن 91 12:42
هزار ماشالا
شیما جون اسفند دود کن واسه گل پسرت
خیلی دوست داشتنی و ماهه
این همه عکس یهویی دلم ضعف رفت
ماشالا همه رنگی هم بهش میاد
عاشق اون انگشترش شدم


با چشماي خوشگل و دل مهربونت نيگاه ميكني عزيز دلم...
لیلا
26 مرداد 92 12:06
من شانسی وارد شدم و نمیدونم قضیه از چه قراره فقط میخام همگی دعا کنین آتاناز قشنگم که هر کی میبینه از زیباییش مبهوت میشه همیشه سالم باشه چون تحمل نبودنش واثم محالههر چند ازش دورم ولی خیلی بهش وابسته ام .


سلام ...
ایشاا... خدا آتانازه خوشگل و دوستداشتنی رو همیشه ی همیشه سالم و سلامت زیر سایه ی خودش حفظ کنه...
ایشاا... شاهد موفقیت ها ی بزرگ و روز افزون و خوشبختی هاش باشید...
و در آخر هم ایشاا... این فاصله ها و دوری ها به وصل تبدیل بشه و دلتون رو شاد کنه...
ممنون از حضور سبزتون...
لیلا
26 مرداد 92 12:10
واقعا بهت تبریک میگم وبت بیسته بیسته


مرسی شما لطف دارین...
ی دنیا ممنون...
بهاره مامان الینا
1 شهریور 94 8:21
جملاتتو ن خیلی زیبا بود ماشائالله به این گل پسر زیبا منتظر نظراتتون در وبلاگمون هستیم