آتیلا جانآتیلا جان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

ღ آتیلا جون ... ღ

نوشتن این وبلاگ از اولین نشانه های وجودت در دنیایمان آغاز شد

یکی بود یکی نبود...

1392/4/1 22:46
2,124 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها سرمان سخت مشغول همان چیزهایی ست که حسابی شلوغش کرده اند...

البته تمام شد...

خوب یا بد ...!!؟

علت این چند مدت غیبتمان هم همان بود...

دوستان به بزرگیشان ببخشند...

 

حالا که مینویسم شهرمان بهاریه بهاریست...

هوایش خوب -عالی-ناز -مامان...

آسمانش گاه و بی گاه دارد...

ابری-صاف-بارانی ...

نسیمش نسیم عشق و عاشقیست...

رنگش سبز و بویش بوی خاک باران دیده...

بفرمایید:

 

از عادات دیرینه ام هنوز دست نکشیده ام...

گویی خواب قبل از سه بامداد را برایم ممنوع کرده باشند...

مرتضی را که میشناسید او هم با من و همراه با اینترنت و ان گوشی ؛

همان یار همیشگی اش ،همان که وقت و بی وقت اظهار وجود میکند...

همان که هر از گاهی بعضی اوقات، شاید بغض خنده یمان را بشکند...

هااا البته اگر همسری عنایت فرموده و مارا هم در جریان محتویات و پیامک های

آقای سبحانی قرار دهد...

و صفحه ی نمايشی که جز اخبار فلان و بهمان و این و آن چیز دیگری نشان نمیدهد ،بیدار است...

صبح ها هم با هزار مصیبت سر کارش حاضر میشود ...

ساعت 10...

 

 هنوز هم که هنوز است لولاهای درب دستشویی را روغن کاری نکرده...

 قبل رفتنش حتما پسرک را بیدار میکند و میرود...

تاوان دستشویی رفتن آقا را هم ما باید پس بدهیم...girl_impossible.gif

 

راهش کمی دراز است و حافظه اش کوتاه...

بارها میگویم رسیدی خبرم کن ...

دلشوره که نمیداند چیست...!؟

خدا را شکر آیت الکرسی هست...

و آن جعبه ی داخل کمد ،از بالا دوم که صندوق صدقه ی خانه یمان است و

حسابش جاری میشود به حساب(......)

 

اداره که بود پیامی از جانبش گوشی همیشه در حالت ویبره ام را لرزاند...

دنیا کثیف میشود وقتی در آفتاب داغ تو نیستی تا با گوشه ی روسری عینکم را تمیز کنی...

بسی خوشمان آمد و کمی متعجب شدیم...!؟girl_pinkglassesf.gif!!!!!!!!

هیچ فکر نمیکردم روزی روسری ای که زیر همان آفتاب داغ مغزم را میسوزاند

 دلیل بودنم در بین آن همه مشغله و شلوغی کار باشد... 

"ممنون روسری..."

 

ویبره گفتم:

میدانم مادر و خواهرم زیاد دل خوشی از این آقا یا خانوم ویبره ندارند...

ببخشند آخر هر وقت آتیلا خواب است یاد میکنند...

 

بر میگردم ...

اینجا خانه است...

خان کوچولو به لطف پدر بیدار شده ، برق چشمان خواب آلودش معجزه ی برق میزند...

بوی صبح شفق به مشامش رسیده و از لای نرده های تختش ی چیزهایی میگوید...

میگوید و قه قه زنان میخندد...

سراغش که میروم پشت موهایش خیس است ،کمی عرق کرده و بوی کودکی هایم را میدهد...

غرق میشوم ...

مست میشوم...

بی خود و بی خودتر...

 که ناگهان ضربه ای از جانب دستان کوچکش که هدف بر روی یکی از چشمانم نشانه

رفته است، دنیایم را تیره و تار میکند و تا مدتی چیزی نمیبینم...

 اما گویی پسرک گشنه است و شیر گرم میخواهد...

چای ساز را روشن میکنم و منتظر میمانم ...

می مانم...

می مانم...

میمانم...

اما ....! گویی به لج آمده و آب را نمی جوشاند...

الحمدالله...

بعد از سیر کردن شکم خان و تعویض جای خیسش

و کمی نظر و التفات از سرتق بازی هایش...25r30wi

حالا نوبت میرسد به خانه و آشپزخانه ام...

خانه ای که گویی همین چندی پیش یک زلزله ی چند ریشتری لرزانده باشدش و

آشپزخانه ای که منتظر شنیدن بوی غذای روی اجاقیست که

 هر روز راس ساعت سه باید به خوردمان بدهد...

با کودک دو دستی چسبیده به تنم خوب زرنگم ...

والله...

البته گاهی سرش را با موزیک های شاد ایرانی گرم میکنم...

میکنم هم که نه ،میکردم...!؟

گویی باز هم همسایه ی طبقه ی زیرین ناراضی است...آقای .....

کفشهایی که داخل جا کفشی ها نیستند ...!

جای پارکینگ اضافی که واحد ما دارد...!

موزیکی که شاید روزی نیم ساعت صدایش را بلند میکند...!

و ووو...

اینطور که مشخص است در دنیای ما کفشها و ماشین ها و نت های موسیقی هم آزاد نیستند...

 

از کودک چهار دیواری و بی اختیاری خانه ام بگویم...

_خنده هایش به میمنت وجود دو دندان تازه واردی که از دو جانب خرگوشی هایش در آمده شیرین تر و زیبا تر  شده...

تاریخ رویتشان هم هست... 1391/3/8 

بعدا نوشت ؛دندان هفتم هم رویت شد...١٣٩١/٣/٢٥

 

_موهايش بلند شده...

سر سری که میکند موج موهای لختش را به رخ اطرافیان کشیده و

با خنده هایش زنگ گوشهایمان را میشورد...

 

_استخوانهایش قوی شده و تعادلش عالی...

فقط کمی شجاعت میخواهد و اراده که بسم الله راه بیافتد...

البته کمی هم راحت طلب هستند و خواستار زندگیه امریکایی...!؟

 

_کار خطا که میکند و دستش به جیز میرود انگشت اشاره اش را بالا میگیرد و

جیز جیز کنان تکانش میدهد...

 

_اشیا را که از جایشان بر میدارد و  میاندازد ، سر جایشان قرار میدهد و

اثار جرم را پاک میکند و ما هم که بله دیگه نفهمیدیم...

_چیزی را که نخواهد و بر خلاف میلش باشد ، سرش را محکم تکان میدهد و میگویید نه...

 

_لی لی لی لی حوضک...

لی لی اش را بلد است...

دو انگشت اول قصه را هم خم میکند...

اما گویی از داستانهای بلند زیاد خوشش نمیآید...!!!!!!!؟

 

_کلاغ پر هم میکند تازگی ها...

البته همه چی پر...

در دنیای ایشان همه بال و پر دارند...

 

_چشمک هم میزند...

بله...!

 

_همچنان علاقه ی وافری به همان همیشگیه من دارد

همان که همیشه سیمش در پریز برق است و اماده باش...

الان هم روبرویم نشسته و منتظر بیدار شدن پسرک است که با پنجه ی پای راستم شروع به کار کند...

دوستش دارد و تا صدایش را ميشنود،آب هم که دستش باشد می اندازد و میرسد...

گویی ما مو میبینیم و او پیچش مو....

 

_وقتی به مادر فرحناز جان می سپارمش، پارک میرود و بنا به گفته های وی

 از تاب پایین نمی آید و هر کودکی که به تاب نزدیک میشود را با عصبانیت دور میکند و گاهی هم دلظ میزند...

 

_با ذاءقه ی غذاییش حسابی مارا متعجب میکند...!

غذای تند دوست دارد و گرم،شاید هم داغ...

از فاووری هایش ذرت مکزیکی...از نوع تند...

ماست نمیخورد و همواره عاشق پنیر است ،البته فقط پنیر کیبی...

 

_حمام را دوست دارد ولی ...

هنوز هم که هنوز است بعد از یکسال و اندی آب که روی سرش میریزم گریه میکند و

داد و هوار راه می اندازد

با آبی که هنوز فقط پشت سرش را لمس کرده است...

"قابل توجه مادر شوهری های عزیز...!"

تجربه ی خفه شدن ندارد...

 

_سعی دارد کفشهایش را خودش پا کند ،نمیتواند...

 

_خودش آب مینوشد...

 

_ میگویم اتیلا بریم!؟!؟

سریع میگویید در در...

عجیب در دری است...

تعجب میکنم به کی کشیده است...!؟

.

.

.

دیر نوشت:

داشتیم, پاك شد، نميخوام...

.

.

.

الان فسقلی  1 سال و 1 ماه و 22 روز و 21 ساعت و 40 دقیقه و 13 ثانیه سن دارد.


 

 

عکسهای فسقلی:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (102)

مامان هستی
31 خرداد 92 23:10
هزاران ماشالا هم ب پسر زیبا و تودل بروتون هم برای دست نوشته های زیبا و خوندنیون البته ذوق و سلیقه سرشارتونت
ما شیرازیم البته اقاموون آذری


سلام عزيزم...
ممنون خانومي...
نظر لطفه شماست عزيزم...
فداي مهربونيهاتون...
بله عزيزم تو ني ني گپ ديدم كه نوشته بودين ترك شيرازي...
از روي ماه هستي ناز عوض من بووووووووووس...
مامان رادین
31 خرداد 92 23:23
سلام سلام


خوشحالم که خوبید همگیتون
خدا رو شکر که دوباره می خونم و میبینمتون


سلام عزيزم...
بله ي وقتي پيدا كرديم گفتيم وبلاگ پسري رو ي كم چاق كنيم...
ممنون از حضورت عزيزم...
روي ماه پسري رو ببوس...
بووووووووووووووووووووووس...
مامان نی نی باربد
1 تیر 92 2:58
سلام عزیزم دلمون واستون تنگیده بود الان دلمون بالا اومد.اتیلای من چه خوشمل تر شده از راه دور میبوسمتون


سلام عزيزم...
ببخشيد،شرمندم كه دلتون و تنگ كرديم...
فداي مهربونيهات عزيزم...
با محبت ميبيني خانوم،..
ميسي خاله جوني...
بووووووووووووس...
زهرا مامان ایلیا
1 تیر 92 5:29
وای چقدر عکس خیلی قشنگن


بله ديگه واسه جبران اين مدت غيبتمون همه عكسها رو ريختيم اينجا...
ممنون عزيزم،قشنگي از خودتونه...
مامان حمیدکوچولو
1 تیر 92 8:22
وای سلام
خوبید؟

چه عجب اومدید بدتر از خودم
نوشتت مثل همیشه زیبابود انگار که خودت ننوشته بودی
آتیلای مارو باش عزیز خاله براش:-)اسپند دود کن چقدر بلا شده نازیییییییییی


سلام ...
ممنون خوبيم...
خدارو شكر ي نفسي مياد و ميره...
بله عزيزم چطور متوجه نشدي اين نوشته ،چكيده اي از زندگي نامه ي بزرگ علوي هستش ...
وگرنه ما كجا و اين نوشته ها كجا...!؟!؟
ممنون خانومي...
بروي چشم...
حميد كوچولو رو عوض من بووووووووووس...
SaYa
1 تیر 92 12:37
عزیزم خصوصی
ببخشید عجله دارم پستتو میام میخونم و نظر میدم


به پا نيوفتي...
مامان دوقلوها(حسین_حسام)
1 تیر 92 13:03
ســــلام شیما جونم واااااای که شما چه باذوق و با استعداد هستین خیلی دوست دارم نوشته هاتو باور میکنی 3بار از اول خوندم؟؟؟
نوشته هات خیلی شیرین و دلرباست
ای جانم اتیلای ناز خودم قربون اون چشمای درشت خوشگلت برم من
عشق من عاشقتم بی نهایت دوستتان دارم دندونتم مبارک خاله


سلام عزيزم...
اي بابا تروخدا اين هندونه ها رو ندين زير بغلم...
خيلي ممنون،شما زيبا ميخوني عزيزم...
خدا نكنه خالش...
فداي مهربونيهات،،،
بخدا ما بيشتر...
دوستون داريم...
بووووووووووووس...
لحظه های من و تو
1 تیر 92 14:06
هزار ماشالله و هزار الله اکبر به این گل پسر شیرین و البته توصیفات کامل و جامع و زیبای شما. حظ بردم


چي بگم...
شرمنده ميكنيد...
ي دنيا ممنون...
مرسي كه اومدين...
خوشحال شديمااااااا...!
بازم بياين...
بهاره مامان ونداد
1 تیر 92 15:12
علیک سلام شیما خانم بالاخره تنبلی تشریفشون رو بردن

اول که: چه عکس محشری چه رنگین کمونی ما که ارزوی دیدن یه اسمون صاف به دلمون مونده چه برسه دیدن رنگین کمون

عجب جمله ای زیبایی برای دوست خوبم فرستاده شده امیدوارم در کنار هم لحظه های رویایی داشته باشید

وای از این گوشی ویبره هم نگو که مال من همیشه خاموشه وهمه شاکی

عزیزم این وضع همیشگی خونه های مادر هایی که بچه های فضول وزلزله دارند





اتیلای نازم :

دندونهای جدیدت مبارک عزیز دلم

همیشه سالم باشند ودر همه حال همراهت

چقدر هم موی بلند بهش میاد برعکس ونداد

پسر ما راحت طلب نیست شیما جان فقط دوست نداره از الان خودش رو به زحمت بیاندازه

قربون پسر قلدرمون هم میرم این یه خصلت رو ونداد هم داره

همه عکس هات هم عالی بودند عروسک دوست داشتنی

مامانت هم که رحمی به حال قلب ضعیف ما نمیکنه نمیگه ما دوریم ونمیتونیم احساساتمون رو تخلیه کنیم بعد از دیدن این همه عکس



دلداری نوشت: شیما جونم حق داشتی نمیتونستی اپ کنی اخه اپلود کردن این همه عکس کلی وقت میخواد






سلام بهاره جون...

بابا ذوق مرگمون كردي...

عجب كامنتي...

واقعا مرسي...

مرسي كه دركمون ميكني خواهر خوبم...

البته من وقتي ميام وبلاگ شما،تازه ميفهمم بچه ي شيطون شي طوري ميشه...

ولي هميشه پشت هر شيطنت ونداد هوش و ذكاوت ميبينم و بعد خوندن كارهاش تا ي چند ديقه اي به فكر فرو ميبرم...

ماشاا...

بابت دلداري نوشت هم كه ديگه ....!!!

بله

در مقابل این همه لطف و محبتت هم که بخدا کم میارم...
مرسی عزیزم...
از روی ماه خود نازنینت و ونداد کوچولو خان بزرگ با اجازه بوووووووووس...
شادي
1 تیر 92 15:14
واااااي چقدر قشنگ نوشتي شيما جون واقعا لذت بردم

بميرم الهي تو داري تلف ميشي بخدا....

فقط توروخدا هواي دل عاشق اي داش مرتضي مارو بيشتر داشته باش

ازروي گل خودت اون تربچه بوووووووووس


سلام شادي جون...

بدو بيا كه خواهرت از دست رفت...

راستي شادي جون تو خواهر مايي يا داش مرتضي...!؟

جبهت رو مشخص كن ما هم تكليف خودمونو بدونيم...
میسی...
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 تیر 92 17:39
مثل همیشه زیبا و با معنا و لذت بخش عکس رنگین کمانتون خیلی زیبا بود عزیزم فدای اتیلای خوشگلم با اون چشمهای نازش و دندونای موشیش بشم من ایشالاه خانواده خوشبختتون همواره شادو سلامت باشه


ممنون عزیزم...
میسی بابت دعای قشنگت...
مامان یاسمن و محمد پارسا
1 تیر 92 17:48
ممنونم عزیز دلم فدای مهربونی و لطفت ایشالاه بشه لطفتون را جبران کنم عزیزم


خواهش میکنم...
شرمندم...
مامان مهدیس و ملیسا
1 تیر 92 22:24
خیلی قشنگ نوشتییییی خوشم اومد عزیزم
الهی من فدای این کوچولو بشم خدا حفظش کنه


ممنون خانومی...
خدا نکنه خاله جونی...
مامان امیر محمد(وروجـکـ مامانــــــی)
2 تیر 92 0:15
وااااااااای مثل همیشه کارت حرف نداره عزیزم
عزیز دلم وقتی میام وبت ی حالی بهم دست میده که نمیتونم برات توضیح بدم ...
اتیلا جون عشــــــقم بخدا دنیا دنیا دوست دارم روز چند بار به وبت سرمیزنم نا عکسای نازتو ببینم
عاشقعکس سومی و پنجمی هستم
خــــــــــــیلی نازه



سلام خانومی...
ممنون عزیز دلم...
لطف داری...
خوشحالم اگه ی کوچولو هم که شده حال و هوای خوبی واسه بقیه داشته باشه اینجا...
فدای مهربونیهات بشم من...
ما بیشتر بخدا...
دوستون داریم...
خیلی....
فدای مهربونیهات...
بووووووووووووووس...
ارغوان
2 تیر 92 14:26
ای جووووونممم چقد عکس قشنگXحسابی کیف کردم از اینهمه عکس خوشگل...قربونت برم من با اون چشمای خوشرنگت و دندونای خوشگلت و موهای قشنگت آتیلا کوچولوی زیبارو**ای جان ای جان عزیزمممم
راستی شیما جون شما هم خیلی قشنگ نوشته بودین ... آتیلا رو ببوسید حسابی


سلام ارغوان جون...
خدا نكنه عزيز دلم...
شما زنده باشي...
فداي مهربونيها و محبت بي حد و مرزت...
ممنون عزيز دلم...
بروي چشم خاله جوني...
من و آتيلا هم ميبوسيمتون...
بوووووووووووووووووس...
مامان بهداد
2 تیر 92 15:10
سلام.
به به
چه پسری!
قند عسلی!
ای جان چقدر شیرین و بامزه شده.



سلام عزيزم...
ممنون خانوم...
لطف داري شما...
بس كه با محبتين...
ممنون كه اومدي...
از روي ماه فسقلي عوض من بوووووووس...
مامان امیر محمد(وروجـکـ مامانــــــی)
2 تیر 92 18:09
فقط اومدم بگم خـــــــــیلــــــــی دوستدارم عشقم



چی بگم...؟
عاشق وجود سبزتم...
مرسی خالش...


SaYa
2 تیر 92 21:12
سلام عزیزم خوبی؟وای چه قشنگ نوشته بودی
ظهراومدم کلی خوندم و در نهایت نتم قطع شدمجبور شدم که الان بیام دوباره بخونمشمنم کم حاااافظه
ای جانم چه قدر این عکس پشت پنجره گل پسری ناااااز بود عزیزززززم
آخی پس باید حتما پسر سحرخیزی بشه در آینده نه؟که باباش بیدارش میکنه
راستی چقدر اون منظره شهرتون قشنگ بود
تا الان 3بار رفتم یه منظره طلوع خورشید ببینم و گرفتم تو ماشین خوابیدمجالبه خودم بنامشو میریزما
و اینکه واقعا با نوشتت رفتم تو حس عزیززززززم
شاد باشی عزیزم
مواظب خودتو آتیلا جونی بااااش


سلام سایا جون...
ای بابا عجب ،داستانی شد قصه ی اومدن و خوندن شما...
دقیقا منم عاشق اون عکسم...
چون برنده ی جایزه ی فیلم و عکس جشنواره ی فجره...!!؟
بله پسرک هم به لطف آقای پدر سحر خیزن...
البته فقط روزهای کاری...
سایا جون سه بار رفتی واسه دیدن طلوع آفتاب...
بعدشم خوابت برده...!؟
شهرتون سه تا خورشید داره...؟
خب غروب که قشنگ تره...
بشین پای دیدن غروب...
فقط چشمهاتو نبند که منتظر ی بهونه ای واسه چرت...
بابت هندونه ها هم ممنون...
فدای مهربونیهات بشم ...
خیلی ماهی...
بروی چشم...
شمام مواظب خودت باش...
میسی خالش...
SaYa
2 تیر 92 21:17
طلوع مي كند آن آفتاب پنهاني
زسمت مشرق جغرافياي عرفاني
دوباره پلك دلم مي پرد نشانه چيست
شنيده ام كه مي آيد كسي به مهماني
كسي كه سبزتر از هزار بار بهار
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي داني
عزیزم عیدت مبارک
با آرزوی بهترینها


همچنین عزیزم...
ممنون...
لحظه های من و تو
3 تیر 92 14:43
سلام عیدتون مبارک . انشالله امروز از آقامون بهترینهارو عیدی بگیریم. به من سر بزن که جایزه دارم براتون
هرکس این کامنت رو می خونه دعوت میکنم به ختم حدیث کساء


سلام...
ممنون...
انشاالله...
ممنون بابت دعوتت عزيز...
نزاحم ميشم...
مامان اهورا
3 تیر 92 15:34
ایییییییییییییییییییی جووونم چه گل پسری مامانی ماشاالله گل پسرت واسههه خودش مردی شده قربونش برم خیییلی نانازه دوستتون داریییم


سلام عزيزم...
ممنون...
مرد شده بله...!؟
واسه خودش...
خدا نكنه عزيزم...
شما زنده باشيد...
ممنون از حضورت...
بووووووووووووووس...
مامان یاسمن و محمد پارسا
3 تیر 92 18:05
صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد
گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشينان حريم خلوت
نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد

میلاد پر برکت صاحب الزمان(عج) مبارک باد



ممنون عزيزم...
همچنين...
مامان ایدین
4 تیر 92 15:32
ســــــــــــــــــــــــــــــلام شیماجون خوبی خدا رو شکر برگشتی
دلمون واسه تو و این کوچولوی دوست داشتنی تنگ شده بود


سلام عزيزم...
بله برگشتيم...
قداي دل تنگت...
مرسي عزيزم...
از روي شكلات خوشمزه بوووووس...
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
5 تیر 92 2:55
الهـــــــــــی خاله زینب فدای این قندعســـــــــل بشه ...
واقعا من به شخصه عاشــــــق نوشته هایتـــــ هستم بانـــو ...
بی نظیـــــــــر و زیبا مینویسی ...
عکس های وروجکــــــــ دندون خـــرگوشی رو هم که دیگه هیچی ...
میمیــــــــــرم برااااااااااااااش ...
راستی شرمنده شـــارژم تموم شد جواب اس تو ندادم ...
بی نهایت ذوق مرگـــ شدم ...
بی صبرانه منتظــــــرم برای اومدن و رسیدنت گل من ...
دوستتوووووووووووون دارم ...
زندگــــــی خاله رو از طرف من ماچ ماچش کن ... به آقــــــا مرتضی هم سلام برسووووون ...


خدا نكنه زينب جونم...
شما زنده باشيد...
ممنون عزيزم...
نظر لطفته...
بابت عكسها هم كه ممنون از محبتته خانوم...
خواهش ميكنم عزيزم...
ايشاا... بتونم بيام ببينمتون...
فداي مهربونيهات...
چشم عزيز دلم...
شمام سلام مارو به اهل و عيال برسون...
از روي ماه گردوي من ببوس...
علی خوشتیپ
5 تیر 92 8:30
سلام خاله جون.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم و به رایتون نیاز دارم
اگه از عکسم خوشتون اومد کد 118 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید.
ممنون


بروي چشم...
مامان علی خوشتیپ
5 تیر 92 8:31
الهییییییی فداشششششششش شم.خیلی نازتر شده ماشاالله.با اون چشمای خوشگلشاسپند فراموش نشه


خدا نكنه عزيزم...
شما زنده باشيد...
ميسي خالش...
بس كه با محبتين.،،
بروي چشم...
ممنون...
از روي ماه خان كوچولو بوووووووس...
SaYa
5 تیر 92 9:22
سلام یه کوچولوی مهربون به اسم امیرعلی تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده...منم میخوام براش رای جمع کنم کلی ممنونتون میشم اگه عدد 139 به شماره پیامکی 20008080200 مسیج کنید باشه که خوشحالی باشه برای پدر و مادرش
مامان امیر محمد(وروجـکـ مامانــــــی)
5 تیر 92 10:40

ســــــــــــــــــــــــــلام اقـــــــااتیلاجـــــــــــون مـــــــــــا خیــــــــــــــــــــــــــلی به شمـــــــــــا ارادتــــــــــــــ داریــــــــــــم


وایییییییییییی...
چقدر بوووووووووووووووس...
ی دنیاممنون...
فدای مهربونیهات عزیزم...
شما سروری...
دوستون داریم...
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس...
مامان مهدیس و ملیسا
5 تیر 92 20:22
خاله جون بدو بیا ببین کدوم عکسم واسه مسابقه خوبه نظرتو زود بگو


چشم اومدم...
لحظه های من و تو
6 تیر 92 12:45
سلام وبلاگ http://www.ma-yeki.blogfa.com/ یه مسابقه قشنگ داره. فرصت کردی سر بزن
مامان امیر محمد(وروجـکـ مامانــــــی)
6 تیر 92 15:20
قابل عشـــــــــــقمو نداره مامانی


فدات بشم من...
بخدا در قبال اين همه محبتت كم ميارم...
خجالت ميكشم...
دوستون دارم...
منا (مامان کورش )
6 تیر 92 19:29
سلام شیما جون کورش تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده با کد119 خوشحال میشه بهش رای بدید شماره پیامک 20008080200 ممنون عزیزممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم


بروی چشم...
مهتاب
6 تیر 92 19:37
وای چه عکسهایی کلی ذوقیدم خیلی قشنگ گرفتی شیما جون توی نگاه پسرت یک درخشش عجیبی به آدم امید میبخشه
راستی دوربینت چی بعضی از عکسها خیلی عالییییییی
عکس پست ثابت خیلی جالب



سلام مهتاب جون...
ممنون عزیز دلم...
فدای مهربونیهات...
قشنک و با محبت میبینی...
بابت عکس پست ثابت هم ممنون...
عزیزم دوربین فوقی نیست...
بعضی ها iphon 4
بعضی ها iphon 5

ممنون از حضورت عزیز...
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
7 تیر 92 2:30
شیمـــا جونم واقعـــا ممنونم ...

خیـــــلی خیلی غافلگیــــــــــر شدم ...

بیرون بودم که sms تو دیدم و به محض اینکه رسیــــــــــدم خونه اول اومدم نی نی وبلاگــــ ...

واقعا نمیدونم چه جوری ازتــــ تشکـــر کنم...

امیدوارم بتونم جبران کنم ...

دوستتون دارم به شدّتـــــــــــــــــــ

عززززززززززززززززززززززززیززززززززززززز

دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمــــ






نگو تروخدا...

این چ حرفیه...

میدونی که چقدر دوستون دارم...

عزیزمیییییییییید...

بوووووووووووووووووس...


راستی ذینب جون با این همه بوس
ذوق مرگمون کردی...
مرررررررررررررررررررررررررررسی...
zohre,mamane kiyan
7 تیر 92 15:35
سلام عزیزم لذت بردم از نوشته هاتون
وای آتیلا جونم خیلی ناز و شیرینه ببوسیدشون


سلام عزیزم...
ممنون خانومی...
نظر لطفته عزیز...
بوووووووووووووووس...
مامان یاسمن و محمد پارسا
7 تیر 92 18:13
فدای اون چشمای خوشگلت عزیزم


خدا نکنه مامانی مهربون...
شما زنده باشید...
هلیا دخمل خوشگل
8 تیر 92 9:34
سلام لینکتان کردم لطفا من را لینک کنید


ممنون بابت لینک عزیزم...
مامان راضیه
8 تیر 92 14:30
سلام شیما جونم
خوبی قربونت برم چقدر نازه این پسرگلت چقدر زیبا نوشتی اصلا آدم خسته نمیشه از خوندن مطالبت و خیلی خوشحال می شم وقتی می بینم طولانی نوشتی کلی کیف می کنم چون خوشم میاد از خوندن نوشته هات
چه عکسای باحالی گذاشتی عاشق اون عکسش شدم که با سایه اش داره بازی می کنه
براش اسفند دود کن چشم نخوره شاه پسرمون
غرق بوسه اش کن از طرف من


سلام عزیز دلم...
فدای مهربونیهات...
مرسی عزیزم لطف خانوم خانوم...
آخی نازی...منم اون عکسشو دوس دارم...
خودشم کلی کیف کرداز بازی با سایه اش...
فدات بشم...
بروی چشم...
مرسی عزیز دلم...
از طرف من جینگولتو ببوس...
شیما مامان درینا
8 تیر 92 14:41
ای جانم هم به این نوشته ها هم به این پسر خوشتیپ و تو دل برو و زیبا همه جوره لذت بردم مرسی . اسپند فراموش نشه اون قضیه موبایل بیدار شدن صبح شازده رو خیلی خنده دار گفتی ما هم از این داستانا داریم


سلام شیما جونم...
ممنون عزیزم...
فدای تو...
چه جالب...؟
پس تو هم دلت پره خواهر...؟
از روی ماه اون فسقلی خوشمزه و لب قلوه ای من بوووووووووووس...
آیدا(مامان الینا)
8 تیر 92 16:37
شیما جون میشه من این پسمل خوشگلو بخورم


فدات بشم آیدا جون...
مامان مهدیس و ملیسا
8 تیر 92 18:22
سلام خانوم خانوما خوبی چخبر؟؟؟؟؟؟چرا دیر ب دیر آپ میکنی دلمون تنگیدراستی ب ملیسای ما رای میدی عزیزممممممم؟؟؟
بیا وبم ببین؟؟


فدای دل مهربونت...
چشم وقت کنیم آپ میکنیم...
بله حتما...
بروی چشم میام...
ستایش*مامان محمود
9 تیر 92 18:53
سلام عزیزم واااای وقتی دیدم پست جدید گذاشتی شدم

ماشالا جیگرخاله چقدبزرگ شده دلم براش تنگیده بود بخدا راسی عزیزم غیبتمو ببخش ی مدت نبودم

دوستتون دارم خیلی زیاد



سلام عزيزم...

آخي،قربونت بشم...

واقعا بزرگ شده...!؟

ماهم دلمون تنگيده بود واسه پذيرايي از وجود گل شما...

خواهش ميكنم اين چ حرفيه...

با اين فسقلي هايي كه همه ثانيه مون رو تسخير كردن،انتظار داشتن واقعا بي جاست..

همين كه ب يادي ي دنياست

از روي فندق خان بوووووووس لطفا...
مامان محمود
9 تیر 92 18:53
سلام محمود تومسابقه نی نی شکمو شرکت کرده اگه لطف کنید وکد 258 رو به شماره ی
20008080200 پیامک کنیدممنون میشم
اگرم دوست دارید میتونید عکسشو ببینید

http://yedoneh.niniweblog.com/archive1392%7C4.php
اگه رای دادید بهم بگید تا بدونم کدوم دوستم بهم لطف کردن مرسی


بروي چشم...
مامان کمیل و کیان {خاله حسنا}
9 تیر 92 21:33
سلام مامانی با اجازه لینکتون کردم




فداي مهربونيهاتون...

ميام پيشتون...


ماماني آدرس نذاشتي واسم،..
منتظرتم...
مامان حسنا
10 تیر 92 15:21
سلام خانومی
شرمنده من مسافرت بودم و وقت نکردم بیام سربزنم فقط وب حسنا رو آپ کردم
قربون اتیلا فسقلی برم کلی دلمون تنگ شده بود


خواهش ميكنم عزيزم...
دشمنت شرمنده...
ميدونم همه گرفتاريم...
ممنون از حضورت...
روي حسناي عزيزمو ببوس برام...
بوووووووووس...
مامان دوقلوها(حسین-حسام)
11 تیر 92 13:28
سلام شیما جونم خوبی عشقم
اتیلا جونم خوبه؟
عزیزم من متوجه نشدم چی نوشتین میشه یه بارم پیام بزارین؟
ممنون میشم ببوس اتیلا جونم و محکم و سفت


سلام عزيزم...
فدات بشم...
بروي چشم،الان ميام...
مامان طه
12 تیر 92 8:58
ای جانمممممم چه پسر تودل برویی داری شیما جون خدا برات حفظش کنه

گلم لینکتون کردم


فداي تو عزيزم...
ميسي خانومي...
لطف داري...
ممنون بابت دعاي قشنگت...
بابت لينك هم؛
شرمنده ميكنيد...
ممنون...
مامان کمیل و کیان
12 تیر 92 12:45
فدای چشمای خوشملت عـــــــزیزم


خدا نكنه عزيز دلم...
شما زنده باشي...
خانومي آدرس نذاشتي هااااا...
منتظر آدرسم...
بوس...
SaYa
12 تیر 92 14:11
سلام شیما جان خصوصی
مامان کمیل و کیان
12 تیر 92 15:08
http://komeylbaba.niniweblog.com/منتظرتونم


ممنون عزيزم...
ميام...
مامان کمیل و کیان
12 تیر 92 17:13
http://komeylbaba.niniweblog.com/
مامان کمیل و کیان
12 تیر 92 19:48
http://komeylbaba.niniweblog.com/منتظرتونم
مامان پارسا و پوریا
13 تیر 92 0:39
خوشمله پوریــا در جشنواره تابستانه نی نی وبلاگ شرکت کرده.بیاین وبلاگم عکسشو ببینید.اگه دوست داشتید ممنون میشیم بهش رای بدین.با کد 412 ممنون
اسماءஜمامانه فسقلஜ
13 تیر 92 11:21
ای جانم من فدای اون خنده هاش
خیلی قشنگ بود


خدا نكنه عزيزم...
ميسي خاله ي مهربون،،،
ممنون...
بوس...
مامان ایدین
14 تیر 92 16:19
اتیلا جون ایشالا همیشه لبت خندون باشه


سلام خاله جوني...
ميسي ...
بوس...
خاله فاطیما(مامان ایلیا)
14 تیر 92 19:31
سلاااااام دوست جون ایلیای من تو مسابقه ی نی نی شکمو شرکت کرده میشه کد 242 رو به شماره 20008080200 بفرستی و اینطوری به ایلیای من رای بدی؟ ممنون
مامان حمیدکوچولو
14 تیر 92 23:59
شیما جون کجایی؟
دیگه دوست ندارم
چرا مطلب نمیزاری
دلم برات تنگیده...
بچلونش اون آتی کوچولو رو زییییییییییییاد


سلام...
اي بابا ...!!!؟؟؟؟
ديگ ب ديگ ميگه روت سياه...
بروي چشم...
سر فرصت حتما...
چشم خاله جونش...
ميسي...
از روي ماه فندق خان بووووووووس...
مامانی درسا
15 تیر 92 2:28
عزیزم خیلی خیلی زیبا بود .......دست نوشته رو میگم امیدوارم همیشه اگر هم دیر بیان به سلامت و خوش باشید ....... عکسای گل پسر واقعا" زیبا بود درآمدن مرواریداها مبارک


ممنون عزيزم...
لطف داري...
فداي مهربونيهاتون...
نظر لطفتونه...
ممنون از حضورت عزيزم...
مامان کوثری
15 تیر 92 4:55
با سلام تم پارتی با خدمات زیر درخدمت شماست: حتما سر بزنید و نمونه کارهامون رو ببینید شاید خوشتون اومد http://temparti.blogfa.com/ انواع تم تولد (هم طراحی و هم چاپ) هر طور شما بخواین تم جشن دندونی ، جشن سیسمونی ، جشن قدم ، جشن الفبا و... انواع تقویم(حتی متناسب با تم مورد نظرتون) انواع قاب و فریم عکس ساخت کلیپ جشن تولد و جشن های دیگه ساخت کلیپ از عکسهای کوچولوتون ثبت و یادآوری خاطراتی که هیچ وقت تکرار نمی شن همه جوره در خدمت شما هستیم طراحی و آماده سازی گیفت های مخصوص جشن منتظرتون هستیم حتما به ما سر بزنید
مامان کمیل و کیان
15 تیر 92 13:10
فدای چمشای خوشملت برم من مامانی زودی واسه گل پسر اسفند دود کن عاشقتم خاله جونی


فداي مهربونيهات بشم من...
خيلي ماهي...
چشم...
ميسي...
مامان حمید کوچولو
15 تیر 92 19:33
تشریف بیارید شیما بانو

حالا کی به کی میگه روت سیاه
بنده آپم


بله...
اومدم...
مامان ایمان
16 تیر 92 14:04
سلام عزیزم دلمممم ایمان جونم توی مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده ممنون میشم بهش رای بدین این کد 454 رو به این شماره 20008080200 پیامک کنید دوستونننننننننننننننن داریممممممممم
مامان یاسمن و محمد پارسا
16 تیر 92 17:33



ميسي...
سیب سرخ کوچولو
17 تیر 92 2:00
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام شیــــــــــــــما جان.خوبی؟؟؟؟دلمون برات تنگ شده بود خانمی.فرشته ی نازت خوبه؟؟؟هیچوقت از خوندن نوشته هات خسته نمیشم.قلمت به مذاقمان خوش می آیدآتیلا جون روز به روز شیرینتر میشه ما شاالله .روی ماهش رو برامون ببوس


سلام عزيزم...
شكر هستيم...
زنده ايم...
فرشته مون هم خوبه...
حمد...
گلم شما نظر لطفته...
شيرين اون فسقليه تازه وارد خودته...
ببوسش عوض من سيب كوچولورو...
بابت هندونه ها هم ممنون...
مرجان مامان اران
17 تیر 92 2:18
سلام عزیزمم
اول از همه دیر کردن منو ببخششششششششششش
دوم از همه کلی لذت بردم از مذل نوشتنت
سوم کلی حال کردم از توصیفاتت
چهارم خیلیییییییییییییی زیبا بود عکسای ناز و خوشگل اتیلای خوشگل و ناز دوست داشتنی
خیلی دل نشینه عزیزممم
همیشه شاد باشیددد
راستی جنسیتم معلوم شدا دختر اونم بارانننننننننننننن


سلان مرجان جون...
خواهش ميكنم عزيزم...
ممنون گلم لطف داري...
فداي مهربونيهات...
آخي خيلي خوشحال شدم...
ايشاا... ب سلامتي...
چ اسم قشنگي واسش انتخاب كردين...
مباركه عزيزم...
الان ميام پيشتون...
اسماء ஜ مامانه فسقل ஜ
17 تیر 92 15:02
خوشحال میشیم به ساینا جونم رای بدین برای رای دادن به فرشته کوچولو عدد 462 رو به شماره 20008080200 ارسال کنید. خیلی دوووووووووووووستون دارم
پگاه مامان آرتین
17 تیر 92 23:45
ای جان هرعکسی ازاون یکی قشنگترمامانی ببوسش
به ماهم سربزنید


ممنون عزيز دلم...
فداي مهربونيهات...
بروي چشم...
اومدم...
مامان امیر محمد(وروجک مامانی)
18 تیر 92 1:58
سلاااااااااااااااام به عشق خاله.....
فقط اومدم سلام کنم
ولی دیدم قالب عوض شده.....
قالب جدید مبااااااااااااااااااااااااارکککککککککک


سلام خاله جوني...
سلام عزيز دلم...
ممنون خانوم گل...
بله قالبمون رو رمضاني كرديم...
ايشاا... امسال بعد از دو سال مرخصي ،بابت بارداري و شيردهي
حسابي ميخوايم از خجالت خدا جون در بييام...
با هفده ساعت و نيم گشنگي و تشنگي...
ممنون عزيزم...
بوووووووس...
ღ مونا مامان امیرسام ღ
18 تیر 92 2:48
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به ((امیرسام خرمی)) امتیاز 5 رو بدید اگر قبلا به کس دیگه ای رای دادید بازهم میتونید رای بدید. تا 8 مرداد هم وقت دارید.ممنون از وقتی که میذارید گلم. خوشحال میشم اگر بعد از رای دادن خبرم کنی. soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7
ستایش*مامان محمود
18 تیر 92 13:14
سلام عزیزم خوبی؟پسرنازما خوبه؟قالب جدیدمبارک
پیشاپیش ماه رمضان بر شما مبارک باشه
بوووس برای روی گل هردوی شما


سلام عزيزم...
شكر خوبيم...
ممنون عزيزم...
همچنين...
فداي مهربونيهات...
بووووووس...
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
19 تیر 92 4:37
آهــــــــــــــای مامان شیماااااااااااااااای تنبل کجااااااااااااایی پس ؟؟؟
چــــــــــــــــــــرا وبلاگــــــــ عشق خاله رو به روز نمیکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا دیگههههه دلمون براتون تنگـــــ شده غصه داریـــــــــــــــــم
امیرعلی بین 500 و خورده ای نی نی تااازه شده نفر 84 احتیاج داریم به راااااااااااای ...
چیکـــــــــــــــال کنیم


زینب جون....
واقعا...؟
ای بابا...
چشم،بتز من به دوستو آشنا میسپرم که رای بدن...
ایشاا... امیر خودم برندهست...
مامان یاسمن و محمد پارسا
19 تیر 92 16:53
پس کجای مامان دلمون تنگ شده


فدای دلتون...
چشم میام...
مامان بهداد
20 تیر 92 15:42
سلام شیما جان. ماه رمضونتون مبارک. چه قالب قشنگی گذاشتید. خیلی رنگش قشنگه.
آتیلا جونی رو ببوسش .
دلمون براتون تنگ شده آخه خیلی وقته که پست جدید نگذاشتید.
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید.



سلام عزيز دلم...
همچنين خانومي...
ممنون گل بانو...
آخي فداي دلتنگيهاتون...
چشم ،زود زود زود ميام...
بووووووس...
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
20 تیر 92 18:11
قـــــــــــــــربونت برم ....
دلمون واقعــــــــــا براتون تنگـــ شده ...
بیا دیگه وگـــــــــرنه گـــــــــریه میکنم هـــــــــــــــــــا


واي نه گريه چرا...
فداي دل تنگت عزيزم...
چشم،بروي جفت چشام...
ميام،،،
شرمنده ام...
مامان کمیل و کیان
20 تیر 92 23:08
قربون لبخند نازت و موهای فشنت و چشمای خوشگلت برم من


خدا نكنه عزيز دلم...
شما زنده باشيد...
فداي مهربونيهات خانوم گل...
مامان یاسمن و محمد پارسا
21 تیر 92 2:33
خصوصی عزیز دلم


ممنون...
گلديم...
مامان کمیل و کیان
21 تیر 92 15:25
اقا خوشگله عاشقتم


فدات بشم عزیزم...
مرسی از این همه محبت...
مامان امیر
22 تیر 92 1:32
سلام شیما جان خوبید نگرانتونم چرا اپ نمیشی خیلی دیر کردی واقعا نگرانم لطفا برام پیام بزار حتما


سلام عزیزم...
فدای مهربونیهات...
نه عزیزم نگرانی نی نیست...
چشم میام...
مامان امیر محمد(وروجک مامانی)
22 تیر 92 9:07
کجایی پس چرا اپ نمیکنی


شرمندم...
میام...
ارغوان
22 تیر 92 13:13
خصوصی


اومدم...
مامان رادمان
22 تیر 92 13:47
سلام گلم .خیلی از خوندن نوشته هاتون لذت بردم قلم زیبایی دارید .بهتون تبریک میگم .هزار ماشالله به آقا اتیلای عزیز انشالله همیشه شاد وسالم باشه
.


سلام عزیزم...
ممنون خانومی...
لظف داری شما...
همچنین خانوم گل...
ممنون از حضورت...
میام پیشتون...
بهاره مامان ونداد
22 تیر 92 16:31
ما همچنان منتظریم شیما جون شدی سالی یه بار اپ کردن؟ اخه چرا واقعا چرا؟


بهاره جون دلیل خاصی جز سر شلوغمو ی کم بی حوصلگی نداره...
چشم میام...
مامانی درسا
23 تیر 92 2:11
مامانی که رفتی نری چند ماه دیگه بیاین ها ما دلمون تنگ میشه


فداي دل تنگتون و قربون مهربونيهاتون...
چشم سر فرصت ميام...
SaYa
23 تیر 92 13:37
سلام عزیزم خوبی؟کجایی؟بیا آپ کن دلمون تنگتونه عزیزززززم
عزیزم پست 33 ادامه مطلبش کد 1 مال شماست
خیلی ناقابل و ناچیزه


سلام سايا جون...
فداي دل تنگت...
ميام بروي چشم...
بابت كد يك هم اومدم خوندم...
حسابي شرمنده كردي...
ي دنيا ممنونتم...
آتیلا جونم
23 تیر 92 16:18
وبلاگتون خیلی زیباست ،تشابه اسمی پسرامون باعث شد وبلاگتون و پیدا کنم


ممنون عزيزم...
به چ عالي...
ميام پيشتون...
ستایش*مامان محمود
23 تیر 92 23:37
سلام شیماجووونم خوبی؟بابا کجایی تنبل شدیاخانمی پسرگلمون خوبه؟


سلام ستايش جون...
آره دقيقا...
چشم ميام...
شرمندتونم ديگه...
ارغوان
24 تیر 92 8:09

خصوصی


مرسي عزيزم...
فكر كردم ي بلاگ ديگست...
تمام...
مادر آتیلا
24 تیر 92 10:31
ممنون از شما که جواب دادین ، امیدوارم بتونیم با هم دوستهای خوبی بشیم ،آتیلا جون و ببوس


ایشاا...
فدات شم...
ارغوان
24 تیر 92 12:56
نه پرشین ، بلاگ اصلی بچه هاست تو پست سفر تو پ.ن. توضیحش رو دادم
آتیلای زیبارو رو میبوسم


مرسی عزیزم...
مامان حسنا
24 تیر 92 17:12
چه دوست بیمعرفتی دارما


شرمنده اومدم...
منا(مامان کورش)
24 تیر 92 19:08
سلام شیما جون مثل همیشه زیبا نوشتی اتیلا جون من هم روز به روز خوشمل تر ونازتر میشه


فدات بشم من...
مرسی عزیز دلم...
مامان یاسمن و محمد پارسا
25 تیر 92 9:38
مامان جون مهربون چرا پست جدید برامون نمی زارید منتظر پست قشنگتون و خبرهای جدید از اتیلای عزیزم هستم


فدای مهربونیهاتون...
ببخشید شرمندم...
چشم میام...
مامان عسل
25 تیر 92 11:29
هزار ماشاالله به این پسر خوشگل.
مامانی تورو خدا اسفند دود کن براش. خیلی ماه شده ماشاالله


فدای مهربونیهات...
چشم عزیزم...
مرسی خانوم...
مامان امیر
25 تیر 92 17:00
شیما جونننننننننن پس چرا اپ نشدی زود باش منتظرتم راستی خیلی ممنون به وب ما سر زدید یه دنیا خوشحالم کردی خواهر ماهم


چشم عزیزم...
فدات چشم...
ببخشید دیگه...
وظیفه ست عزیزم...
ماماني اميرعلي جون
26 تیر 92 1:43
سلام ماماني تنبل
خوب ما دلمون واسه گل پسري تنگ شده
پست جديد بزار تا شيرين كاريهاي آتيلا جون رو ببينيم انرژي بگيريم
منتظريممم



سلام عزیزم...
فدای دلتنگیهاتون...
چشم...
میام...
مریم
26 تیر 92 12:19
سلام شیما جونم خوبی عزیزم گلم
حسین و حسام تو مسابقه شرکت کردن اگه ممکنه کد 673
رو به شماره 20008080200
بفرستین ممنون میشم گلم ببوس اتیلا جونمو


الهی قبونشون...
چشم...
مامان حسنا
26 تیر 92 17:37
وای شیماجون کجایی چرا دیر اپ میکنی چرا پیش ما نمیای؟


چشم میام...
حدیث
31 تیر 92 23:07
چه مامان خوبی
منم دوس داشتم یه بچه از اینجور خانواده باشم


الهي...
مرسي عزيزم...
فدات شم،حتما كه خانواده ي شما خيلي بهتر بوده همچين دسته گلي مثه شما رو
مهربون و خانوم تربيت كرده...
فدات بشم من...
مرسي از محبتت خانوم...
مامان حسنا
3 مرداد 92 1:27
شیما جونم سلام
عزیزم کامنت تو خوندم تو وب کمیل و کیان عزیزم مطهره خواهرمه که یکی از نویسنده های اون وبه ولی مامان کمیل و کیان همسایه ی مامانم اینان ابجیمم که عاشق بچست دیگه واسشون وب ترتیب داده از بیکاری الاف تو وب
راستی یکی از نویسنده هاشم منم ولی تاحالا یک پست بیشتر نذاشتم
ولی مثه خواهرمه


آخي چ جالب...
وااااي چه همسايه اي...
خوشبلالشون...
فكر ميكردن مطهره جون واقعا خالشونه...
مرسي كه جواب كنجكاويم رو دادي عزيزم...
ببوس عروس خوشگلمونو...
بابای یسری جان
13 مرداد 92 17:37
با سلام
ماشاءالله وبلاگ آتیلا جان سرشار از نظرات کسانی است که دوستش دارند مثل ما که دوستش داریم .
عکسهای بسیار قشنگی می اندازید ، دوربین حرفه ای یک چیز است و عکاس حرفه ای چیز دیگر ، که این دو در این وبلاگ خوب جور شده است . برایتان روزهای قشنگی را آرزومندم
برای آتیلای خوشگلم


سلام...
درسته نظرات قشنگي كه سرشار از لطف و محبت دوستانه...
از شما هم ممنون...
بابت عكس و عكاسي هم كه ....!!!
نظر لطفتونه...
بابت آرزوي قشنگتون هم ممنون و همچنين...
مرسي...
ماماني ديانا
4 شهریور 92 8:35
چقدر تو نازي ماشاءالله


ميسي خالش...
از محبتونه...
مييام پيشتون....
كبري **مامان آنيتا عسل مامان وبابا**
6 شهریور 92 16:22
آخه چه گل پسره نازي داري مامان نازي خدا حفظش كنه برات


مرسي عزيزم...
خدا عزيز همه رو حفظ كنه...