پاییز ۹۹...
هنوزم که هنوزه من اینجام و به نوشتن ادامه میدم...
درسته که جاهای دیگه ام هستیم اما ی حس نوستالژیه خوب هست که دوست دارم داشته باشمش و به رسم سال های دیرینه چند وقت ی بار سری به وبلاگ دوستداشتنی و قدیمیمون بزنم...❤️
خب زیاد نمینویسم و زیاد نخون...🤓
فقط اینکه تو این مدت ویروس چینی کوئید ۱۹ 🦠امونمون رو بریده و حسابی زمین گیرمون کرده...
الان تقریبا ده ماهه که قرنطینه هستیم و قید همه چی رو زدیم...
و تقریبا هیچ فعالیتی جز خوردن و خوابیدن و کتاب خوندن و فیلم دیدن نداریم...
البته اوضاع خراب تر از این حرفهاست، که خب نمیخوام وارد مبحث سیاست و مشکلات و بدبختی مردم و تورم و فقر و دلار و بورس و ووو بگم...
خودت بزرگتر که شدی میفهمی چه ظلمی در حقت کردم که تو این خطوط جغرافیایی آوردمت زمین...
هر چند تمام تلاشمون رو به عنوان یک والدین مسئولیت پذیر خواهیم کرد که شما هم مثل ما گرفتار نشی و سوار بر طیاره سرزمین آبا و اجدادیت رو ترک کنی...به امید خدا...و به امید بهبود زخمهای قدیمی این خاک و بوم...🤲🏻
خب بگذریم..👈🏻
اتفاقهای خوب هم افتاده صدالبته ...🙌🏻
زندگی همینه دیگه ، با همیناشم قشنگه...❤️
عزیزم شما که سال دوم دبستان بودی ، کرونا اومد و مدارس تعطیل و تدریس و تحصیل غیر حضوری و آنلاین شد😕
حالا که ما قصد داشتیم سال سوم رو جهشی بخونی، چون امسال سال جهش تولید بود، خواستیم یه جهشی زده باشیم😉،با تدریس آنلاین کارمون سخت شد و خلاصه با کلی سختی و مشقت سال سوم رو جهش کردی و حالا سال چهارم دبستان هستی 👏🏼
و من و بابا کلی بهت افتخار میکنیم و میدونیم که خسته شدی ولی مطمئنیم بزرگتر که شدی بابت این تصمیم خوشحال و راضی خواهی بود🥰
به امید موفقیت ها و خوشبختی های فراوون🤲🏻🌸
بریم چند تا عکس ببین و دیگه برو دنبال کار و زندگیت...
میبوسمت فندقی من
خب چندتا هم عکس از فیدل و سوزی و سزار دوست داشتینمون ببینیم...😍
فعلا تا بعد پسر ماما❤️