شمارش معکوس
٨ اردیبهشت(جمعه): آتیلای عزیزم امروز آخرین روزی که تو دلم هستی و تا چند ساعت دیگه میای بغلم‚نمیدونم بعد از این که بیای بیرون دلم واسه لگد زدنات تنگ میشه یا نه!؟ حس خیلی عجیبی دارم جوری که نمیدونم چطور میشه بیانش کرد. قلبم داره از جاش میزنه بیرون،نفسهام بند اومده تنها چیزی که میتونه منو از این حالت به آرامش برسونه تویی. بیا و با اومدنت رنگ شادی رو به زندگیمون بپاش شیرینیه لبخند و به لبهامون بکار و خوشی لحظه هارو به یادمون بسپار. هر چه زودتر میخوام اون دست و پاهای کوچولوتو،چشمهای مثل مرواریدتو،لبهای عسلت و لپ های مثل سیبت رو ببینم. مثل اینکه خود...
نویسنده :
ღ مامان شیماღ
9:45